داستان گرگ ها از نویسنده بزرگ مهندس مسیب اسمعیل نژاد

ساخت وبلاگ

اهالی تصمیم گرفتند همه ی گرگها را اهلی کنند تا دیگر به گله حمله نکنند تمامیه گرگ ها را جمع کردند و بعد از چند ماه تمام گرگ ها اهلی شدند،اهالی دیگر نیازی برای نگه داشتن سگ های نگهبان و هزینه ی نگه داری آن ندیدند پس تصمیم گرفتند سگ ها را اخراج کنند سگ های نگهبان عادت کرده بودند تا غذایشان را برای آنها بیاورند و شکار در نظر آنها کاری پست و زشت از خلق و خوی گرگ ها بود مدتی با خوردن پسمانده غذاها در زباله دانی ها و خوردن گیاهان روزگار گذراندند اما میل به خوردن گوشت و دیدن گرسنگی توله ها و سگ های پیر،  آنها را مجبور به شکار حیوانات جنگل و گله کرد اما از آنجا که حیوانات گله قدرت و سرعت حرکت کمتری دارند بیشتر علاقه به شکار حیوانات گله پیدا کردند و چون تنهایی کمتر در شکار موفق می شدند تصمیم گرفتند دست جمعی و گروهی زندگی کنند گروهی شکار کنند  و تصمیم گرفتند قویترین، باهوش ترین و سریعترین را بعنوان رئیس گله سگ ها انتخاب کردند،  اهالی دیدند سگ ها مانند گذشته ی گرگ ها شدند از گرگ ها خواستند که بعنوان نگهبان گله عمل کنند گرگ ها به کلی خلق و خوی طبیعی خود را از دست دادند و به سگ به دیدگاه وحشی ها و خونخوارهای بی تمدن می نگریستند.

نویسنده مهندس مسیب اسمعیل نژاد

[email protected]

غم انگیزترین داستان شهید قهرمان وطن بابک خرمدین...
ما را در سایت غم انگیزترین داستان شهید قهرمان وطن بابک خرمدین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahiha بازدید : 191 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:29